رده بندی:
سعیده سعیدی؛ هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی: جهان امروز در وضعیتی در هم تنیده و مضطرب قرار گرفته و بر همکنشی رویدادها بر زیست فردی و جمعی انسان تاثیرات عمیقی گذاشته است. از دسامبر 2019 شیوع ویروس عفونتزای سیستم تنفسی در ووهان چین در صدر اخبار جهان قرار گرفت و در کمتر از چند هفته به یکی از بزرگترین معضلات جامعه جهانی مبدل شد و با تعطیلی بازار کار، عرصه آموزش و تاکید بر قرنطینه و در خانه ماندن زیست روزمره میلیاردها نفر را به وضعیت تعلیق برد و مهاجران به عنوان یکی از مهمترین گروههای تشکیل دهنده جامعه نیز به طور مستقیم از این وضعیت متاثر شدند. اگرچه در ابتدای شیوع این ویروس تمرکز غالب در سطح کلان و خرد بر جنبههای پزشکی و بهداشتی آن بود اما به سرعت کلیه ساحتهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی زیست روزمره متاثر شد. شرایط اضطراب اجتماعی پیش آمده به بازتعریف بسیاری از وجوه حکمرانی منجر شد و با پررنگ کردن مفهوم “همسرنوشتی” با بازنمایی برهم کنشی متقابل و پیوسته رفتار اعضای جامعه نشان داد که همدلی، همیاری، مخاطرات اجتماعی و بهداشتی مرز ندارد و در نتیجه بار دیگر حضور میلیونی مهاجران افغانستانی به عنوان بزرگترین کنشگران غیر ایرانی در جامعه در افواه عمومی مطرح شده است.
اگرچه تخمین حضور این جامعه در ایران از تشتت آماری رنج میبرد اما براساس جدیدترین گزارش منتشر شده (مرداد 1399) بیش از 850 هزار نفر اتباع افغانستانی دارای کارت آمایش[1]، حدود 450 هزار نفر نیز با گذرنامه و بیش از 2 میلیون مهاجر غیرمتعارف[2] با زیستی غیررسمی در ایران سکونت دارند. طبق اعلام مرکز امور بینالملل و مدارس خارج از کشور حدود 560 هزار دانش آموز در مدارس ایرانی مشغول به تحصیل هستند، از این تعداد 475 نفر اتباع کشور افغانستان هستند و 138 هزار دانش آموز فاقد مدرک هویتی (با اجرای دستور مقام رهبری) نیز در مدارس ایران حضور دارند که در حدود 64 درصد جمعیت مهاجران افغانستانی در هفت استان کشور ساکن میباشند. از ویژگیهای بارز جمعیت مهاجران ساکن ایران، شهرنشینی، پایداری مهاجرتی، پرجمعیتبودن خانوار و در نتیجه ظهور نسل دوم و سوم مهاجران است. تجربه به دنیا آمدن و بزرگ شدن در ایران مهاجران را در وضعیت موقتی و مبهم “افغانستانی تبارهای ساکن ایران” نگه داشته، از حالت اصیل بودن[3] خارج ساخته و به موقعیت “دیگری[4]” وارد میکند. این احساس غریبگی چالش مضاعفی برای نسل دوم و سوم مهاجران افغانستانی ساکن ایران است چرا که ساختارهای رسمی و غیررسمی جامعه میزبان نیز آنها را به عنوان غریبه و اضافی دانسته و لذا در هر دو سرزمین مهمانهای ناخوانده محسوب میگردند. این امر به ویژه در دوران کرونا با تاکید مستمر بر فاصلهگذاری فیزیکی، قرنطینه و الزام به ماندن در خانه، تحدید ارتباطات اجتماعی و مراوادت خویشاوندی و دوستانه و از بین رفتن فرصت حضور اجتماعی در مراکز آموزشی، مراکز تفریحی و مراکز مذهبی که اگرچه در راستای تامین سلامت جسمی جامعه بوده اما به نظر میرسد تاثیرات منفی بر سلامت روان گروههای مختلف به ویژه دانشجویان خارجی گذاشته است. انطباق روانی و عاطفی دانشجویان خارجی در کیفیت آموزشی افراد تاثیر بهسزایی دارد و بحران کرونا با تشدید فاصلههای روانی و اجتماعی فرایند انطباق آکادمیک را به ویژه برای دانشجویان غیر ایرانی مختل نموده است. موقعیت بحرانی کرونا با تعطیل کردن دانشگاه و فضای عمومی دانشجویان را در خلا قرار داده و دانشجویان جدیدالورود یکی از بزرگترین متضررین این پدیده بوده اند؛ چراکه سال اول ورود به دانشگاه با چالشهای زیادی برای دانشجو و خانوادهاش همراه است. مشکلات زبانی، تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی جامعه جدید، معاشران جدید و متفاوت، نگرانیهای خانوادگی و مسائل مالی تجربهای آشنا برای بسیاری از دانشجویان خارجی است که در صورت عدم رسیدگی مناسب و به موقع بر کیفیت آموزشی و در نهایت سلامت روان فرد تاثیرات عمیقی میگذارد. حال آنکه شیوع کرونا با به تعطیلی کشاندن دانشگاه و خوابگاه، حذف شبکههای حمایتگر همسالان و انجمنهای صنفی دانشجویی و برنامههای فرهنگی در کاهش تعلق آکادمیک تاثیرگذار بوده است.
بر اساس مصاحبههای صورت گرفته، “نگرانی بابت از بین رفتن بازه زمانی بورسیه تحصیلی”، “دغدغه پرداخت شهریه”، “نبود تسهیلات خوابگاهی مناسب و تداوم پرداخت هزینه خوابگاه”، “مواجهه متفاوت رشتههای تحصیلی به آموزش آنلاین”،”متشنج بودن مرزهای شرقی”، “نگرانی از انقضای ویزای تحصیلی”، “نبود زیرساخت مناسب بهرهمندی از آموزش آنلاین”، “هزینههای تهیه بستههای اینترنتی” و “تعطیلی مشاغل روزمرد و مشکلات امرار معاش” از جمله مهمترین تبعات منفی کرونا بوده که سلامت روان دانشجویان غیرایرانی را تحت الشعاع قرار داده است. دانشجویان افغانستانی غیر بورسیه (الف[5] و ب[6]) ملزم به پرداخت شهریه میباشند. در صورت ثبت نام آزاد در دانشگاه شهریه میبایست به دلار (نرخ آزاد یا نیمایی) پرداخت شود و در صورت ورود از طریق آزمون کنکور سراسری 80 درصد شهریه دانشجوی شبانه میبایست پرداخت شود. این مهم با توجه به عدم امکان دسترسی مناسب به بازار کار رسمی و فرودستی جامعه مهاجر فشار بسیاری بر خانواده افغانستانی ساکن ایران میآورد و عدم بهرهمندی مناسب از آموزش هدررفت هزینه پرداختی قلمداد میشود.
بحران کرونا در بستر آموزش و پرورش و آموزش عالی به شکلی عریان خشونت نمادین را بازنمایی میکند. دسترسی نابرابر دانشآموزان و دانشجویان به زیرساختهای ارتباطی از جمله تلفن هوشمند، مسئله سواد دیجیتال خانواده، پهنای باند اینترنت و رفاه اقتصادی نسبی در جهت خرید متناوب بستههای حجمی اینترنت در وضعیت نامتوازنی در سطح ملی است. تبلیغات گسترده در سطح عمومی به ویژه از کانال رسانههای جمعی در خصوص الزام و فواید آموزش مجازی در قالب کنترل فرهنگ در جهت عادی سازی نظام طبقاتی عمل میکند و در این عرصه مهاجران افغانستانی به عنوان یکی از گروههای فرودست و در حاشیه مانده صدایی نخواهند داشت. از سوی دیگر بر اساس مصاحبهها، دسترسی دانشجویان افغانستانی که به کشور مبدا بازگشتهاند نیز با توجه به اختلال گسترده در شبکه برق و اینترنت (قطعی و کندی اتصال) در ولسوالیهای مختلف این کشور به کلاسهای مجازی با مشکلات زیادی روبرو بوده است.
در این میان مقابله با ویروس کرونا به عنوان دشمن مشترک به تقویت احساسات ملیگرایانه دامن زده است و رسانههای جمعی بسیج افکار عمومی را در جهت مقابله با عامل بیگانهای که زیست روزمره ملت را مختل کرده نقش پررنگی در تقویت همبستگی اجتماعی در سطح جامعه داشتهاند. شیوع ویروس کرونا دولت را به سمت ارائه بستههای حمایتی کرده است. اما همچنان جامعه مهاجران در زمره بیبهرهگان قرار دارند و حتی حمایت سازمانهای مردم نهاد نیز با دشواریهای فراوان مواجه شده است[7]. به نظر میرسد موقعیت بحرانی کرونا در تقاطع با ملیت به تقویت اسکیمای مهاجرستیزی و تشدید محرومیتهای ساختاری مهاجران افغانستانی ساکن ایران منجر شده است.
علیرغم چالشهای زیست مهاجرانه دراز مدت در ایران که به مواردی از آن اشاره شد، نتیجه بررسی میدانی نشان میدهد شیوع ویروس کرونا موقعیت متفاوتی را برای این جامعه در حاشیه مانده به وجود آورده است؛ شیوع ویروسی همهگیر به عنوان شکلی از وضعیت اضطراری، با پررنگ کردن مفهوم “همسرنوشتی”، دستگاه سیاستگذار را متوجه این موضوع کرده که همه اعضای جامعه در یک قایق سوار هستند و مغفول گذاشتن بخشی از جمعیت کشور با هویت خاموش[8] به معنای گسترش مخاطرات ملی و پتانسیل تهدید خواهد بود و در نتیجه با مرئی کردن حضور میلیونی مهاجران به صورت محدود و قطاعی فرایند ادغام ساختاری مهاجران را تسریع نموده است. فشار افکار عمومی بر وزارت آموزش و پرورش و تغییر در سامانه اپلیکیشن شاد و قرار گرفتن گزینه جدیدی برای وارد کردن کد سناد[9]، ارائه خدمات رایگان بهداشتی و پزشکی به اتباع خارجی[10]، تسهیل مقررات اقامتی دانشجویان و اصلاح آئین نامه اجرایی قانون ورود و اقامت اتباع خارجه (خرداد 1399)، تمدید خودکار کارت هویتی مهاجران، تمدید پروانه کار مهاجران توسط اداره اشتغال اتباع خارجی وزارت کار، همکاری دانشگاهها در برگزاری جلسات تجدید نظر در خصوص اعمال تغییرات در شهریههای دریافتی از دانشجویان و تصویب آئین نامه اجرایی مربوط به پوشش بیمه سلامت[11] برای اتباع غیرایرانی با وضعیت اقامت قانونی در کشور (مرداد 1400) از جمله مهمترین تغییرات سیاستی دولت ایران در زمان شیوع ویروس کرونا در قبال جامعه مهاجران بوده است. این تغییرات جزیی، ارزش نمادین دارد که مرئی شدن حضور جامعه مهاجران و قرار گرفتن روی میز سیاستگذار از مهمترین پیامدهای این موضوع است.
جمع بندی
جامعه ایران برای توسعه ملی نیازمند تقویت همبستگی اجتماعی در میان کلیه گروههای موجود در کشور است و مهاجران افغانستانی به عنوان مهمترین گروه تشکیل دهنده اتباع غیرایرانی وزن مهمی در تقویت یا تخریب همبستگی اجتماعی خواهد داشت. براساس بنیان نظری این پژوهش، فرایند ادغام مهاجران دارای دو بعد ساختاری و همچنین فرهنگی-اجتماعی است و به نظر میرسد در سالهای اخیر با تقویت “سیاست ساماندهی اتباع خارجی” و تسهیل دسترسی مهاجرین به آموزش (تجربه مدرسه و دانشگاه) و بهداشت (بیمه سلامت) با آهنگی هرچند کند، فرسایشی و تدریجی ادغام ساختاری مهاجران افغانستانی به جریان افتاده و تغییرات اجرایی در خصوص وضعیت مهاجرین در زمان همهگیری ویروس کرونا این فرایند را تقویت نموده است اما از سوی دیگر باید گفت که به دلیل تجربه سالها محرومیتهای ساختاری در جامعه ایران، “تمایل و کشش” مهاجران افغانستانی به طور کل و دانشجویان افغانستانی به طور خاص به فرهنگپذیری با روند کلی[12] جامعه ایران کاهش یافته و یا کلا از بین میرود و هنوز در مرحله “انگیزههای فرهنگپذیری” قرار دارند که پیش نیاز ادغام اجتماعی-فرهنگی است. این نکته بر اهمیت نقش برنامهریزیهای منسجم و درازمدت دولت میزبان در خصوص پرورش سرمایه انسانی افراد در جهت تقویت انگیزههای فرهنگ پذیری نسل جدید مهاجران تاکید دارد.
به نظر میرسد بحران کرونا با بازنمایی پتانسیلهای جمعیت مهاجرین و تاکید بر”همسرنوشتی” بار دیگر نشان داد که منافع ملی جز با سیاستگذاری هوشمندانه در قبال مهاجرین صورت نمیگیرد و بهتر است دستگاههای تصمیمگیر، با کاهش امکان تداوم زیست غیررسمی جامعه هدف، در جهت هرچه مرئیتر شدن این جمعیت قدم بردارند و قبل از اینکه مسئلههای اجتماعی به آسیبهای امنیتی تبدیل شوند در راستای بهرهمندی از سرمایه انسانی مهاجرین در جهت منافع ملی کشور و براساس موازین انسانی و بشردوستانه مدیریت صحیح صورت پذیرد.
[1].سیستم “آمایش پناهندگان جمعی” ساکن در ایران از سال 1382 به راه افتاد و بر اساس این طرح کارت آمایش به عنوان مدرک هویتی اتباع افغانستانی قانونی در ایران در نظر گرفته شد. تاکنون (شهریور 1400) پانزده طرح آمایش برگزار و کارت افراد تمدید شده است. هر کارت برای یک سال اعتبار دارد. ثبت نام کنندگان بالای 18 سال باید برای دریافت کارت کارگری نیز اقدام نمایند و باید بابت خدمات شهری نیز عوارض پرداخت کنند. یکی از نقاط مثبت طرح همگانی کارت آمایش، الزام طرح غربالگری در حوزه سلامت مهاجرین و پناهندگان است که به عنوان پیش شرط دریافت کارت آمایش با معرفی نامه از دفاتر کفالت، در دفاتر بهداشت انجام میگیرد.
[2].irregular
[3].authentic
[4].other
[5].دریافت کنندگان بورس الف علاوه بر تحصیل رایگان (معاف از پرداخت شهریه تحصیلی)، از تسهیلاتی مانند کمک هزینه تحصیلی، بیمه خدمات درمانی، خوابگاه مجردی و کمک هزینه مسکن و کمک هزینه پایان نامه برخوردار هستند.
[6].دریافت کنندگان بورس ب از تحصیل رایگان (معاف از پرداخت شهریه) و تسهیلاتی مانند بیمه خدمات درمانی و خوابگاه مجردی برخوردار هستند.
[7].به موجب بند ح تبصره 17 قانون بودجه سال 1399 کلیه دستگاههای موضوع ماده 29 قانون برنامه ششم توسعه از جمله نهادهای عمومی غیردولتی و بنیادها که به هر شکل از اقشار آسیب پذیر حمایت میکنند مکلفند تمامی حمایتها و کمکهای خود را به تفکیک کد ملی فرد دریافت کننده حمایت در سامانه وزارت تعاون، کار و امور اجتماعی ثبت نمایند.
[8].silenced identity
[9].شناسه دانشآموزان اتباع خارجی
[10].همراستا با ارائه خدمات رایگان جامع در خصوص بیماریهای همه گیر همچون سل، مالاریا و ایدز بدون توجه به وضعیت اقامتی مراجعه کننده (مصاحبه متخصصان، وزارت بهداشت، مرداد 1399).
[11].در مورد مهاجران آسیبپذیر، دولت 50 درصد حق بیمه را پرداخت مینماید و مابقی یا توسط خود افراد و یا توسط سازمانهای بینالمللی پرداخت میشود.
[12].Mainstream