رده بندی:
حکمرانی مهاجرت
در سالهای اخیر و با شدت گرفتن بحران جهانی پناهندگان و همچنین افزایش اقبال به احزاب ملی گرا و راست افراطی در سراسر دنیا، بحث و تبادل نظر در مورد سیاست های مهاجرتی شدت یافته است. اغلب بحثها و چالشها پیرامون یک سوال حساس و مهم متمرکز هستند. سیاست گذاران و رای دهندگان به طور منطقی می خواهند بدانند که تأثیرات مهاجرت چیست، تا به آنها کمک کند تصمیم بگیرند که چه میزانی از مهاجرت باید وجود داشته باشد. هیچ مطالعه موردی یا مقاله دانشگاهی نمی تواند بطور دقیق و کامل توضیح دهد که تأثیرات واقعی مهاجرت چیست. اما تجربه غنی کشورهای جهان در تنظیم گری مهاجرت می تواند منبع مفیدی برای تعیین سیاست های بهتر در این حوزه باشد. بنابراین در اینجا ما با یک سوال کلیدی تر روبرو هستیم: چگونه انتخاب های مختلف سیاسی می تواند اثرات مثبت اقتصادی ناشی از مهاجرت را به دنبال داشته باشد و از تبعات منفی آن جلوگیری کند؟
مهاجرت ذاتاً خوب یا بد نیست. تأثیرات آن بستگی به بستر و انتخاب سیاستی دارد که آن را شکل می دهد. این پدیده میتواند تاثیرات مثبت و منفی متفاوتی را به همراه داشته باشد. برای مثال مهاجرت می تواند در برخی از دوره ها بر اشتغال برخی از گروهها به خصوص افراد بومی با مهارت و تجارب مشابه تأثیر منفی بگذارد. با این حال، این پدیده می تواند از طریق تشویق افراد بومی برای ارتقاء تخصص و مهارت ، اشتغال بیشتر و بهتری برای آنها ایجاد کند. همچنین مهاجرت از یک سو میتواند مشارکت نیروی کار بومی را افزایش داده و از سوی دیگر با جبران کمبود نیروی کار میتواند بهره وری را افزایش دهد یا منجر به افزایش یا کاهش کیفیت خدمات شود.
این یافته های متفاوت نشان دهنده سردرگمی یا ناهماهنگی آنها نیست بلکه نشان می دهند که راه حل ها در شرایط مختلف می توانند بسیار متفاوت از یکدیگر باشند. همه این تاثیرات توسط انتخابهای سیاست گذاران کمرنگ یا برجسته می شوند. این تاثیرات به نحوه تصمیم گیری سیاست گذاران برای تنظیم بازار کار، سیستم های حمایتی و مهاجرتی بستگی دارند. به عبارت دیگر این انتخاب های سیاست گذار است که منافعی را برای مهاجران و جامعه میزبان ایجاد کرده و یا آنکه نتایج منفی را برای شهروندان کشور میزبان، مهاجران و کشور مبدا مهاجران ایجاد می کنند. بنابراین در پاسخ به سوال تاثیرات مهاجرت میتوان اینگونه پاسخ داد که مهاجرت همان چیزی است که سیاست گذار آن را پی ریزی و ایجاد می کند.
طبق پیش بینی ها طی چند دهه آینده، جریان مهاجرت روندی افزایشی خواهد داشت. پیش بینی می شود اکثر رشد آینده در جمعیت جهان در اقتصادهای در حال توسعه یا نوظهور اتفاق بیفتد. در واقع، تقریباً نیمی از افزایش جمعیت جهان فقط از شش کشور هند (22٪)، چین (11٪)، پاکستان، نیجریه، بنگلادش و ایالات متحده (17٪ تقریباً) خواهند بود. این یک پارادوکس جالب توجه است زیرا از یک سو برخی از کشورهای آسیا و اقیانوسیه و اروپا (از جمله فرانسه ، اسپانیا ، ژاپن و آلمان) به سرعت پیر می شوند و نسبت افراد در سن کار در جمعیت این کشورها در حال کوچک شدن است. از طرف دیگر، در کشورهایی مانند هند، بنگلادش و پاکستان ، 31 تا 36 درصد از نیروی کار در سن 14 سال یا پایین تر هستند. علاوه بر این، تا سال 2050، کشورهای توسعه یافته، نیروی کار کافی برای پشتیبانی از جمعیت سالخوردگان خود را نخواهند داشت و کشورهای در حال توسعه با جمعیت جوانتر با کمبود شغل کافی مواجه هستند. اثر این پدیده در بازار کار جهانی متبلور خواهد شد، جایی که بسیاری از کارگران جوان کشورهای در حال توسعه به کشورهای توسعه یافته با جمعیت سالخورده نقل مکان میکنند. مداخلات خاص مانند برنامه هایی که برای اشتغال زایی، کاهش خشونت و یا ممنوعیت مهاجرت به کار گرفته میشوند، می توانند در کاهش مهاجرت نقش داشته باشند، اما به احتمال زیاد برای تغییر روند گسترده مهاجرت کافی نیستند و در حالی که تعداد 22.5 میلیون نفری پناهندگان در مقایسه با تعداد کل مهاجران در جهان نسبتاً اندک است، اما افزایش درگیری ها و بحران ها میتواند بر گسترش این پدیده دامن بزند.
علاوه بر این، احتمالاً جمعیت فزاینده ای نیز تحت تأثیر تغییرات آب و هوایی و اقلیمی مجبور به ترک زادگاه خود میشوند. با اعمال سیاست های مولد، افزایش مهاجرت می تواند فرصت ها و مزایای جدیدی را برای کشورهای میزبان، کشورهای مبدا و مهاجران ایجاد کند. برای مهاجران، انتقال به کشورهای پیشرفته تر امکان دستیابی به درآمد بسیار بالاتر را ایجاد می کند. برای کشورهای مبدأ، درآمد بالاتر مهاجران در خارج از کشور می تواند به درآمد بالاتر برای خانواده های خود در خانه از طریق وجوه بازگشتی تبدیل شود که می تواند اثرات مثبت دیگری مانند بهبود معیشت و تحصیلات بهتر را ایجاد کند. همچنین مهاجرت میتواند از سه طریق متنوع سازی مهارت ها و دانش، سرریزهای مثبت و ایجاد یک طبقه خلاق به سیستم نوآوری كمك كند. اما با اعمال سیاست های اشتباه، این مزایا ممکن است از بین برود و برخی از نگرانی هایی که برخی از افراد در مورد مهاجرت دارند به حقیقت بپیوندد.
در نهایت شواهد موجود حاکی از این واقعیت است که طی دهههای گذشته بسیاری از کشورهای دنیا از طریق غلبه بر چالشهای سیاسی پیرامون پدیده مهاجرت، شکل دهی افکار عمومی و اتخاذ سیاستهای فعالانه، تهدیدات بالقوه پدیده مهاجرت را به فرصتهای بالفعل برای حل چالشهای پیش روی خود تبدیل کرده و منافع ناشی از این پدیده را به حساب منافع ملی کشورهای خود واریز کرده اند. حال با توجه به اینکه کشور ایران در سه حوزه پناهجویی، دانشجویی و کاری کشوری مهاجر پذیر و مهاجر فرست محسوب میشود عدم اتخاذ سیاست های فعالانه در قبال جریان ورودی و خروجی مهاجران به معنای از دست دادن تمام منافع ناشی از این پدیده میباشد.
نویسنده: محمد امین مولا / پژوهشگر رصدخانه مهاجرت ایران